چرا رتبه بندی اکونومیست درباره قابل زندگی بودن شهر ها مغرضانه است؟
به گزارش تور استانبول، داکا در بنگلادش مانند بسیاری از شهر های بزرگ در آسیا و آفریقا که به سرعت در حال رشد هستند به علت ازدحام بیش از حد زاغه ها و مسکن نامرغوب اغلب به عنوان یکی از غیر قابل زندگی ترین شهر های روی زمین شناخته می گردد. در مرکز بنگلادش حدود 23 میلیون نفر سکونت دارند.
به گزارش خبرنگاران به نقل از کانورسیشن؛ واحد اطلاعات اکونومیست (بخش تحقیق و تحلیل گروه اکونومیست) در ارزیابی خود درباره شاخص دنیای زیست پذیری شهر های دنیا در سال 2023 میلادی مرکز بنگلادش را در رتبه 166 از 173 شهر دنیا قرار داد. این رتبه بندی به معنای آن است که داکا هفتمین شهر از نظر پایین بودن امکان و سطح لازم برای زندگی است. علیرغم آن که چنین لیست هایی داستان قانع نماینده ای را بیان می نمایند، اما ذاتا مغرضانه هستند.
شاخص دنیای زیست پذیری اکونومیست بیش از آن که به نظر شهروندان شهر ها متکی باشد به تجربیات مهاجران توجه دارد. این نوع رتبه بندی به طور اجتناب ناپذیر برای دیدگاه های ساکنان و کارگران شهرنشین نسبت به نظرات سایرین به خصوص گروه های اغلب نادیده گرفته شده از جوامع حاشیه شهر ها اولویت قائل می گردد.
زندگی های فرا محلی
در آنالیز ای که براساس 18 ماه کار میدانی و قوم نگارانه در فاصله سال های 2015 تا 2018 میلادی اجرا شده دو نوع فضای مرتبط با مهاجرت فصلی و نیروی کار را مورد آنالیز قرار گرفتند: گاراژ های ریکشا و خوابگاه های آشفته. این مراکز معمولا در حاشیه شهر در محله هایی مانند مانند میرپور، رایربازار، کامرانگیرچار، شونیر اخرا و بادا قرار دارند. در این ارزیابی با بیش از 100 نفر که برای جستجوی کار و عایدی از این فضا ها عبور می کردند از رانندگان ریکشا، کارگران ساختمانی و کارگران پوشاک گرفته تا کارآفرینان کوچک مصاحبه انجام شد. نتیجه ارزیابی نشان داد که هم خوابگاه های آشفته و هم گاراژ های ریکشا مملو از حرکت و تجارت هستند و بسته به فصول سال تعداد متفاوتی از کارگران را در طول سال در خود جای می دهند.
در مقاله ای منتشر شده در سال 2019 میلادی در نشریه موسسه مطالعات بنگلادش تخمین زده شده بود که 1.1 میلیون وسیله نقلیه ریکشا در خیابان های داکا تردد دارند و در گاراژ های سراسر شهر مستقر هستند. گاراژ های ریکشا به طور قابل توجهی متفاوت هستند از فضا های ذخیره سازی سوله با تعداد انگشت شماری ریکشا گرفته تا سازه های نیمه باز بزرگ. در بعضی از پارکینگ ها فضا از یک میدان باز با حدود 200 وسیله نقلیه ریکشا تشکیل شده است.
رانندگان ریکشا تقریبا منحصرا مرد هستند. آنان وسایل نقلیه را روزانه اجاره می نمایند. بیشتر آنان خانه دائمی در شهر ندارند. در عوض، آنان از محل اقامت موقت و بدون اجاره ای که گاراژ ها ارائه می دهند استفاده می نمایند. تنها 45 درصد از ریکشا ها با خانواده خود اتاقی را در شهر اجاره می نمایند. بیش از 80 درصد از آنان هر شش ماه حداقل یک هفته را در خانه روستایی شان می گذرانند.
مهاجرت چند جهته
خوابگاه های آشفته میزبان بخش بسیار وسیع تری از جمعیت مهاجر روستایی - شهری هستند. مردان، زنان و خانواده هایی که در آنجا مستقر شده اند در صنایع متعددی کار می نمایند: یاری های خانگی، ساخت و ساز، کارخانه های پوشاک، ریکشا و گاراژ خودرو، کسب و کار های کوچک، غرفه های غذای خیابانی و رستوران های محلی.
بعضی از خوابگاه ها ساختمان های افقی دو طبقه هستند. بعضی دیگر به صورت عمودی ساخته شده اند و به چهار یا پنج طبقه می رسند. خوابگاه ها ترتیبات اجاره انعطاف پذیری را ارائه می دهند از اجاره یک روزه یا هفتگی گرفته تا گزینه های ماهانه و سالانه. این شرایط به افراد امکان می دهد مکررا در رفت و آمد باشند.
شهرنشینی در جنوب آسیا اغلب در رسانه ها با اصطلاحات دیستوپیایی توصیف می گردد. گفته می گردد که فشار مهاجران از منطقه ها روستایی که چاره دیگری جز اسکان در محله های فقیر نشین ندارند بر شهر ها سنگینی می نماید. این در حالیست که دو فرضیه اشتباه پشت این نوع روایت وجود دارد. نخست آن که شهر یک واحد محدود و مستقل است که می تواند به نوعی سرریز گردد. دوم آن که مهاجرت روستا به شهر یک فرآیند یک طرفه است که منجر به اسکان دائم می گردد.
این در حالیست که جمعیت شناسان مدت هاست نشان داده اند که شکاف بین شهر و روستا به طور فزاینده ای محو شده است. عامل اصلی رشد سریع شهری داکا مهاجرت روستایی به شهر است که در اثر از دست دادن زمین، بیکاری و فرسایش سواحل رودخانه ایجاد می گردد. اما این نوع حرکت نه به صورت خطی اتفاق می افتد و نه لزوما دائمی است.
مهاجرت شامل طیفی از جابجایی ها از رفت و آمد ها یا غیبت موقت از خانه برای چند روز در یک زمان تا جابجایی فصلی یا دائمی را شامل می گردد. معیشت فرامحلی باعث می گردد که مردم بین شهر و روستا مهاجرت نمایند.
داکا صرفا فضای ورود یا اقامت نیست بلکه آن چیزی است که بنجامین اتزولد جغرافی دان از آن تحت عنوان فرامحلی یاد نموده بود: افرادی که زندگی و معیشت خود را در مکان های مختلف سازماندهی می نمایند. انجام این کار به تلاشی بزرگ احتیاج دارد.
شهر ها نه تنها از نظر زیست پذیری بلکه از نظر کارایی نیز باید مورد بحث قرار گیرند. چیزی که یک شهر را برای یک کارگر قابل زیست می سازد دسترسی به بازار های کار غیررسمی، گزینه های مقرون به صرفه سفر، مسکن انعطاف پذیر و ترتیبات اجاره هم چنین امکان حفظ شبکه های فرامحلی، معیشت و ادامه زندگی بین مکان ها است.
منبع: فرارو