تداوم بحران دیپلماتیک قطر در سایه اختلاف نظرها در معیارهای مذاکره
به گزارش تور استانبول، با گذشت سه سال از قطع روابط دیپلماتیک و محاصره زمینی، هوایی و دریایی دوحه توسط چهار کشور عربی (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، مصر) و اعلام شروط سیزده گانه برای از سرگیری روابط از طرف تحریم کنندگان به قطر و رد این شروط از سوی دوحه، روابط میان این کشورها روز به روز تیره تر شد و بسترهای بی اعتمادی روزافزون، تشدید شد.
همراه ما باشید و با تور قطر از مروارید خلیج فارس دیدن کنید و زیبایی های شهر دوحه را در خاطراتتان ثبت کنید.
به گزارش خبرنگاران، مصطفی مطهری، دکتری علوم سیاسی و کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان با این مقدمه در یادداشتی نوشت: اگر چه در نزدیک به یک سال گذشته کوشش های متعددی برای بازگرداندن قطر به جمع این کشورها از سوی کشورهای ثالث انجام گرفته و مذاکراتی در این باره نیز به انجام رسیده اما نتیجه مطلوب در این باره هنوز حاصل نشده است. واقعیت این است که دامنه تعارضات قطر با این کشورها به ویژه با عربستان سعودی و امارات متحده عربی آن چنان مهم و تأثیرگذار بوده است که پای قدرت های فرامنطقه ای را به موضوع از سرگیری روابط میان آنها باز نموده است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا از عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواسته است تا به قطع روابط خود با قطر خاتمه داده یا حداقل آسمان خود را بر روی هواپیماهای قطری باز نمایند. در واقع این درخواست واشنگتن از سعودی و امارات در راستای پروژه فشار حداکثری به تهران و در راستای تحریم های همه جانبه ای است که بر ایران تحمیل نموده است. از همین رو، از منظر واشنگتن، ادامه فرایند مذکور در تیرگی روابط میان ریاض و ابوظبی با دوحه به نفع ایران است که از حق ترانزیت هوایی هواپیماهای قطر استفاده می نماید و این عاملی در جهت شکستن انزوای تحمیلی واشنگتن علیه تهران به شمار می رود که تدبیر عملیاتی در این باره کوشش برای برقراری روابط میان دوحه با کشورهای محاصرنماینده می باشد.
نکته مهم درباره مطالبات واشنگتن از ریاض و ابوظبی در این باره، استفاده واشنگتن از ظرفیت های این دو کشور از یک سو و کوشش برای بازگرداندن ثبات به سازمان شورای همکاری خلیج فارس به وسیله آرام سازی فضای تنش حاکم بر روابط کشورهای شورای همکاری از سوی دیگر، در جهت تقویت جبهه منازعه با ایران است. به واقع، یکپارچه سازی همسوی منافع کشورهای منطقه خلیج فارس با منافع ایالات متحده آمریکا هم می تواند از دامنه و قدرت مانور و کنش گرایی ایران در عرصه نقش آفرینی های منطقه ای بکاهد و هم می تواند ایران را در شرایط انفعال از فعالیت های منطقه ای قرار دهد.
اما در ارتباط با موضوع برداشتن موانع در راستا برقراری روابط قطر با کشورهای محاصره نماینده عربی، علی رغم کوشش ها، اختلافاتی است که در این باره وجود دارد؛ بطوری که آنچه از سوی دوحه در این باره دنبال می گردد، در قالب مذاکره برای برقراری روابط در سطح دوجانبه است. به عبارت روشن تر دوحه عملاً فرایند گفت وگوها در جهت مذاکره با هدف مصالحه و از سرگیری روابط را در شکل دوجانبه میان خود و ریاض مد نظر دارد،. در واقع، دوحه نه تنها تمایلی به برقراری روابط با چهار کشور را ندارد بلکه از پذیرش این موضوع که هر گونه مذاکره باید به پذیرش شروطی مشروط باشد که این چهار کشور اعلام نموده اند، سرباز می زند. از این رو، ترجیحات کارکردی دوحه در این عرصه برچیدن موانعی است که در راستا برقراری روابط با ریاض وجود دارد، نه دیگر هم پیمانان عربی ریاض.
این در حالی است که سعودی نیز هرگونه شروع برقراری مجدد روابط با قطر را مشروط به پاسخگویی این کشور به مطالبات کشورهای محاصره نماینده می داند. گرچه ریاض در این راستا از نیات دوحه مطلع بوده و واقف است که دوحه هرگز این شروط را به شکل تمام وکمال قبول نخواهد کرد، اما به نظر می رسد اصرار بر این شروط از سوی ریاض عمدتاً با هدف حفظ اتحادی است که با سه کشور دیگر به ویژه امارات دارد که یک متحد بالفعل برای سعودی به شمار می رود. چشم پوشی از نقش ابوظبی و جایگاهی که این کشور در کنار سعودی در میدان های چالشیِ منطقه ای دارد، می تواند ریاض را با یک معضل راهبردی دیگر همراه کند و آینده اهداف منطقه ای سعودی با ابوظبی را به عنوان متحد و همراه در مناطقی چون لیبی و یمن با تهدید جدی روبرو سازد و به عاملی در جهت تقابل مستقیم میان آنها تبدیل گردد که نه تنها خوشایند ریاض نیست بلکه برایش گران تمام خواهد شد. از سوی دیگر نیز سعودی با نادیده دریافت این کشورها به ویژه امارات در قبول حل وفصل دوجانبه اختلافات با قطر و راه اندازی بازی جدید تقابل، نه تنها دامنه آسیب پذیری داخلی در جهت راستا پادشاهی بن سلمان را تقویت نموده بلکه هیزم آتش را در این عرصه به تنور منتقدان داخلی ولیعهد خواهد ریخت. از این رو انتظار این موضوع که ریاض حاضر خواهد بود به طور یک جانبه میز مذاکره را با دوحه بچیند، در شرایط فعلی معقول به نظر نخواهد رسید؛ چرا که آسیب های این عمل برای سعودی به مراتب بیشتر از مزایایی است که می تواند داشته باشد. بنابراین هر گونه فرایند مبتنی بر ازسرگیری روابط با دوحه از سوی ریاض در قالب مطالبات متحدان سه گانه آن قابل رصد و پیگیری خواهد بود و لاغیر.
در مجموع باید تأکید کرد که طرفین دعوا در این منازعه سه ساله، با خط مشی رهیافت گرا به مذاکره و مصالحه می نگرند. به عبارت جامع تر، این که سیاست های اجرایی با تأکید بر منافع ملی برای کشورهای درگیر در این باره یعنی دوحه و چهار کشور دیگر که ریاض آنها را در این عرصه نمایندگی می نماید، بر پایه رهیافت های ترسیمی از عملکرد و کارنمودهای عمل گرایانه برای حال و آینده سیاسی-امنیتی آنان طراحی شده است، نه روینمودها و جهت گیری های مقطعی از شرایط حال.
منبع: خبرگزاری ایسنا